معنی بند برگرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
بند برگرفتن
(نَ)
بند گشودن.
ادامه...
بند گشودن.
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بار برگرفتن
(مَ سَ)
بار برداشتن از حیوان بارکش.
ادامه...
بار برداشتن از حیوان بارکش.
لغت نامه دهخدا
باده برگرفتن
(مُ وَ رَ)
می خوردن. می گساردن. شراب خوردن:
جهان باد دان باده برگیر شاد
که اندر کفت باده بهتر ز باد.
اسدی
ادامه...
می خوردن. می گساردن. شراب خوردن:
جهان باد دان باده برگیر شاد
که اندر کفت باده بهتر ز باد.
اسدی
لغت نامه دهخدا
چنگ برگرفتن
(کَ دَ)
دست بازداشتن. دست برگرفتن:
بتیغ از غرض برنگیرند چنگ
که پرهیز و عشق آبگینه ست و سنگ.
سعدی (بوستان)
ادامه...
دست بازداشتن. دست برگرفتن:
بتیغ از غرض برنگیرند چنگ
که پرهیز و عشق آبگینه ست و سنگ.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
رنج برگرفتن
(تَ اُ دَ)
زحمت کشیدن. رنج برداشتن. رجوع به رنج برداشتن شود:
یکی رنج برگیر از ایدر برو
ببر نامۀ من بر شاه نو.
فردوسی
ادامه...
زحمت کشیدن. رنج برداشتن. رجوع به رنج برداشتن شود:
یکی رنج برگیر از ایدر برو
ببر نامۀ من بر شاه نو.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویر بند بر گرفتن
بند بر گرفتن
بند گشودن، از بند خلاص کردن از قید رها کردن
ادامه...
بند گشودن، از بند خلاص کردن از قید رها کردن
فرهنگ لغت هوشیار